۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

آخر پاييز Autumn latter

اگر به آخر پاييز فكر كرده اي و از آغاز فصل سرد خاطره ي شيرين داري و يا حضور تست در اين بي حضوري ما ، براي اين عكس شعر، نثرو يا طرح ادبي بنويسيد.
If you thought on autumn latter or you have a sweet memory from inception of cold season or your presence in to free omnipresence of us, write a poem, prose or a literary on this post.
Photo by Yemak

اگر می دانستی وقتی پائیز رسیده
اگر می دانستی که هوا کمی سرد شده
اگر می دانستی که چرا؟ برگ درختان می ریزه
اگر می دانستی که روی برگها راه رفتن چه حالتی به تو دست میدهد.
اگر می دانستی که برگ از زندگی اش خسته شده و به پائین می افتد
اگر می دانستی که چرا برگ ها یک روز رنگ های طلائی وزرد و نارنجی را چرا؟ به خود گرفته
اگر میدانستی که غروب پائیز دیدن داره
اگر می دانستی که پرستو ها کوچ می کنند و به جاهای دیگر می روند
اگر می دانستی که رسیدن فصل سرما برای پائیز و فصلش روز سخت است و با این حال اینقدر به آسانی نمی گفتی
خدا حافظ ای پائیز دوست داشنتی

سکینه

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

کوه بانو Lady Mountain

شعر ، نثر و داستان کوتای شما به این عکس چی خواهد بود، وبلاگ شعر زمان نگای متفاوت به زندگیست ، برای تصویرزندگی و باور های خود از همین لحظه شعر و یا طرح ادبی بنویسید و در قسمت نظرات بگذارید تا با این عکس ها کتاب شود.

What could be your poem, prose or your story on this picture?

Poem of time blog is a deferent vision to the life, for your beliefs and picture of life now write a poem, prose or literary on comment box and let it be books with the photos.

Photo by Najibullah Musafer

*************************************************************************************************************

غم پنهان

تو می رسی و به غمی پنهان همیشه پشست سرت جاری

همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری

تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی

غریب و خسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری

شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوه

هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری

بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند

مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت خود داری

همین که چشم خدا باز است به روی هر چه که پیش آید.

!! ببین چه مرهم شیرینیست برای سختی و دشواری

کمی پرنده اگر باشی در آسمان دلم هستی

... رفیق ماهی و مهتابی؛ عزیز و سرو و سپیداری

... چقدر منتظرت بودم! ببینمت کمی آسوده

دوباره آمده ای اما؛ همان همیشه عزاداری

شعر : سکینه

***************************************************************
به تنهايي دشت
گوش ميدهند
اين دو تنها

*
دو خال سياه
بر تن تنهاي اين پهن دشت
****************************************
و يك كوتاه راجع به عكس لاله ها

*
تا كجاي بيابان
پابرهنه دويده اي
كه اين همه لاله سر زده است

احمد محمدي